تاسوعا و عاشورا

برای خواندن مطالب به ادامه مطلب بروید...



:: موضوعات مرتبط: وقایع , وقایع قبل از انقلاب , ,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
:: ادامه مطلب
نویسنده : مهدی نبی لو
تاریخ : یک شنبه 15 فروردين 1395
متن كامل وصيت نامه شهيد مهدي باكري

برای خواندن مطالب به ادامه مطلب مراجعه کنید...



:: موضوعات مرتبط: شهدا , وصیت نامه , ,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
:: ادامه مطلب
نویسنده : مهدی نبی لو
تاریخ : شنبه 14 فروردين 1395
شهید محمد رضا دهقان

کلش اف کلنز یا شهید مدافع حرم؟؟؟

شاید این روز ها خیلی از متولدین سال های 74 به بعد مشغول بالا رفتن و طی کردن level های بازی کلش اف کلنز هستن.

شاید خیلی از متولدین 74 به بعد صبح تا شب سرگرم فضای مجازی و عضویت در هر کانال و گروه حلال وحرامی باشن.

اما محمد رضا دهقان متولد سال 1374 تمام level ها رو رفت تا به بالا ترین level عالم برسه:

رسید به مرحله ی اخر...

محمد رضا دهقان متولد سال 1374 از همه ی کانال ها عبور کرد تا شد :

مدافع ناموس امام حسین...

برگرفته از دیگر  وب سایت ها



:: موضوعات مرتبط: شهدا , خواندنی ها , ,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : مهدی نبی لو
تاریخ : جمعه 13 فروردين 1395
تکه کلام


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
تاریخ : شنبه 3 بهمن 1394
نصیختی از مردی پیر


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
تاریخ : شنبه 3 بهمن 1394
سوزن نخ


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
تاریخ : شنبه 3 بهمن 1394
شهید خرازی

وی عملیات فاو یکی ار بچه های غواص زخمی شده بود. مدام تماس می گرفت « شفیعی حالش خوبه ؟» گفتیم» باید هم خوب باشه . حالا حالا ها کارش داریم . اصلا گوشی رو بده به خودش.» به بچه های امداد بی سیم می زد بروند بیاورندش عقب . می گفت « حتما ها» . یکی از پیغام هاش را نشنیدم. از بی سیم چیش پرسیدم « چی می گفت؟ » گفت « بابا ! حسین آقا هم ما رو کشت با این غواصاش.»
 
8)می ترسیدیم، ولی باید این کار را می کردیم. با زبان خوش بهش گفتیم جای فرمانده لشکر این جا نیست، گوش نکرد. محکم گرفتیمش ، به زور بردیم ترک موتور سوارش کردیم. داد زدم «یالا دیگه . راه بیفت.» موتور از جا کنده شد. مثل برق راه افتاد.خیالمان راحت شد. داشتیم بر می گشتیم ، دیدیم از پشت موتور خودش را انداخت زمین، بلند شد دوید طرف ما. فرار کردیم.

9) جای کابل ها روی پشتم می سوخت. داشتم فکر می کردم « عیب نداره. بالاخره بر می گردی. میری اصفهان . میری حاج حسین رو می بینی. سرت رو می گیره لای دستش. توی چشم هات نگاه می کنه می خنده، همه ی این غصه ها یادت می ره ...» در را باز کردند، هلش دادند تو . خورد زمین ؛ زود بلند شد. حتی برنگشت عراقی ها را نگاه کند . صاف آمد پیش من نشست . زانوهایش را گرفت توی بغلش. زد زیر گریه. گفتم« مگه دفعه اولته که کتک می خوری؟ » نگاهم کرد. گفت « بزن و بگوشونو که دیدم.» گفتم «خب ؟»گفت «حاج حسین شهید شده.»

10)قرار بود خط را به بچه های لشکر هفده تحویل بدهیم ، بکشیم عقب. گفت « برو فرمانده های گردان رو توجیه کن، چه طور جابه جا بشن.» رفت توی سنگر. نیم ساعت خوابیدم. فقط نیم ساعت. بیدار که شدم هر کس یک طرف نشسته بود، گریه می کرد. هنوز هم فکر می کنم خواب دیده ام حاجی شهید شده.



:: موضوعات مرتبط: شهدا , خاطرات , ,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
تاریخ : چهار شنبه 2 دی 1394
باز هم غروب جمعه و باز هم تنهایی ،

 

ghoroob

 

 

باز هم انتظار و درد و التماس ،

باز هم یک قلب که صدای گریه اش در گلو ، گیر می کند

و میشود یک بغض که من هر هفته فرو میخورم.

 باز هم خورشید تمام شد

و غروب رنگ خون به آسمان دنیا پاشید

و خبر از نیامدن داد ،

خبر از بی خبری داد ،

آقا جان نمیخای بیای ؟؟

 



:: موضوعات مرتبط: امام زمان , ,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
تاریخ : جمعه 8 آبان 1394
پنج نفر در تاریخ بسیار گریه کرده اند:

پنج نفر در تاریخ بسیار گریه کرده اند:

 

emam mahdi

 

۱-حضرت ادم برای بهشت انقدرگریه کرد که رد اشک بر گونه اش افتاد.

 

۲حضرت یعقوب به اندازه ای برای یوسف خود گریه کرد که نور دیده اش را از دست داد.

 

۳- حضرت یوسف در فراق پدر گریه کرد که زندانیان گفتند یاشب گریه کن یا روز.

 

۴-فاطمه زهرا در فراق پدر انقدر گریه کرد که اهل مدینه گفتندما را به تنگ اوردی با گریه هایت…

یا شب گریه کن یا روز…

 

۵_ امام سجاد بیست تا چهل سال در مصیبت و عزای پدرش گریه کرد.

هر گاه اب و خوراکی برایشمیاوردند گریه میکردند ومی گفتند هرگاه قتلگاهفرزندان فاطمه را به یادمیاورم گریه گلویم رامی فشارد.

 

emam mahdi2

 

اما یه نفر خیلی گریه کردهو هنوز هم گریه می کند…

اقا من اصل انتظار تورا برده ام از یاد با انتظارهای فراوانم از شما…

 

اللهم عجل لولیک الفرج.



:: موضوعات مرتبط: امام زمان , ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
تاریخ : جمعه 8 آبان 1394
فرازی از وصیت‌نامه شهید مجید كوهستانی

فرازی از وصیت‌نامه شهید مجید كوهستانی

بسم الله الرحمن الرحیم
امیدوارم كه بتوانم سرباز خوبی برای امام زمان(عج) باشم، آقایی كه آنقدر لطف و كرم دارد، فرماندهی كه آنقدر به سربازانش علاقه دارد و در همه جا حاضر است. در یكایك سنگرها، در زندانهای عراق، در بیمارستانها، در جماران و در هر كجا كه سرباز و نوكری دارد.



:: موضوعات مرتبط: شهدا , وصیت نامه , ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
تاریخ : پنج شنبه 7 آبان 1394